شعر چید
زیبا کرباسی
با الفبایی که چیده اند
سنجابی که از گونهی شهریور گذشت
خواب است
بیدارش نمی کنم
ماه قاچ نیست
تاج هم نیست
رخت آویز است
شال بنفشی که در سینه اش گیر کرده
سهم نگار نیست نازنین است
با الفبایی که چیده اند
من نچیده ام
شعر چید
حریف اش هیچ کس که هیچ
خدا هم نیست
ترا آفتاب نوشته ام
آفتابگی نکن
با الفبایی که چیده اند
من نچیده ام
سر نخ را بگیر و همین جا گره بزن
پلی که روی روز خم شده فروردین است.